قوم ترک ٩٨٢ سالە ایران زمین را اشغال کردە و توانستە قوم فارس را بە خدمت و زیرسلطە خود در بیاورد. قوم فارس این آگاهی را ندارد کە کشورش بدست ترکها اشغال شدەاست، و بجای اتحاد با قوم کورد و بلوچ و گیلکی ایرانی، زیر سلطە ترکها رفتە و ترکها توانستند فارسهارا بە تمامیت ارضی ایران بترسانند، کە اگر ایران زمین زیر حاکمیت ترکها نماند، ایران تقسیم میشود، بی خبر از اینکە ترکها ٩٨٢ سالە ایران و مردمان ایران را پارچە پارچە کردەاند تا بتوانند برا آنها حاکمیت کنند. از مغولها، تیمور لنگها، سلجوقیها، عباسیها، قاجارها و پالانیها(پهلویها) و حتی حالا رضا پالانی، مسعود و مریم رجوی، و علی خامنەای، منصورحکمت، و کل سران سپاە و ارتش و ساواک، و مجهادین، از مذهبی ترین تا مشروطە و چپ ترین کمونیستهای ایران، همە ترک بودند و هستند و بر سر یک ایدولوژی ترکگرای و بە ترک کردن ایران کار میکنند، فقط جهت حماقاندن مردم بە فارسی بدون لهجە حرف میزنند. درهمین شورش ژینا، از دەها منشورقلابی اعلام شدە از رهبران کارگران هفت تپە و تمای صنفیهای حداقلی تا حداکثری، تا خامنەای، رجوی، پهلوی، مسیح علینژاد و مهتدی، همە نژادا ترک مغولی هستند و همکارند در برنامە ستراتژیک عوام فریبی مردم ایران زمین.

 

 رضا پهلوی از پدری بە اسم عباسقلی پالانی کە از ترکهای قفقاز و یک زن گرجستانی کە زن صیغە پنجم عباسقلی بود، در قزاقخانە مازندران بدنیا آمد.

رضا پالانی (پهلوی) ابتدا نظافتچی اصطبل قزاق‌ها بود. او با پارتی‌بازی ملیجک ناصرالدین‌شاه توانست در ارتش استخدام شود. 

رضا پالانی از نوجوانی، به عنوان نظافتچی اصطبل و دربان، خادم سربازان روس و قزاق‌ها بود، از طریق دایی‌اش ابوالقاسم بیک که او هم نوکر قزاقخانه بود، شغل نظافتچی را بە رضا پالانی درقزاقخانە دادە بودند. اینها خانوادگی، در مشاغل پایین ارتش قاجار و تحت فرمان افسران روس بودند. اواخر دوره قاجار، ایران دیگر ارتش مستقل ملی نداشت و هر بخش از نهادهای حاکمیتی تحت عنوان اصلاحات و پیشرفت، تحت فرمان مستشارانی از کشورهای گوناگون اروپایی بودند ولی عمده‌ترین بخش نظامی، قزاق‌ها بودند که فرماندهی آن، مستقیما منصوب تزار روسیه بود.

بعداز چند سالی، رضا پالانی توانست کار نگهبانی دربان قزاقخانە بشود. بخاطر بی رحمی و خشونتگرا بودنش، قاجارها، رضا پالانی را بعنوان یک افسر برای سرکوب شورشیان لورستان فرستاندند. 

رضا پالانی کە یک افسرجنایتکار ارتش قاجارها بود و نقش قاتلانەای در سرکوب شورشیان کورد کە در لورستان و کرماشان داشت. بعداز آن در محاصره تبریز علیه ستارخان و باقرخان، فرمانده مسلسل‌چی‌ها بود، و در کشتار میرزا کوچک خان جنگلی و شورشیانش دست داشت. در سرکوب نهضت کلنل تقی خان پسیان در خراسان دست داشت. 

انگلیسیها کە نقش سرکوبگرانە رضا پالانی را در نقاط مختلف ایران دیدەبودند، و از یک طرف مردم ایران در کوردستان، لورستان، تبریز و بلوچستان از دست جنایتهای شاهان قاجار بە زارآمدەبودند، و برای سرکوب شورشیان و جلوگیری از بە قدرت رسیدن حکومت مردم برد مردم، در سال ١٢٩٩ با کودتای، رضا پالانی را بە قدرت رساندند. 

 انگلیسیها، رضا پالانی را از همان ابتدا غالبا به صفت خشونت و قلدری می‌شناختند و آن را بهترین گزینە برای سکوب مردم آزادی خواە برگزیدند. وقتی انگلیسیها بە رضا پالانی پیشنهاد نام پهلوی کردند، رضا پالانی پرسید کە پهلوی یعنی چی و چرا بایستی نام خود را عوض کنم. انگلیسیها در جواب گفتند، بە خاطر اینکە همە میداند کە تو ایرانی نیستید، و پهلوی هم اسم قدیمی خراسان و هم یک شاعر نامدار ایرانی بە اسم محمود پهلوی است. رضا پالانی اینجوری رضا پهلوی شد و بعداز کودتا دستور داد کە تمام کتابهای کە در آن اسم پهلوی وجود دارد، سوزاندە شوند، اسم تمام خانوادە محمود پهلوی بە محمود محمود تغییر دادە شود و این خانوادە محمود را هم بعدا نابود کردند. 

در اواخر حکومت قاجارها، ایران در کنترل روسیها و تحت امر افسران تزاری بود اما بعد از انقلاب شوروی و فروپاشی تزاریزم روس به‌دست کمونیست‌ها، انگلیسی‌ها در ایران کنترل آن را در دست گرفتند و کودتای ۱۲۹۹ را با همین نیرو که از کنترل روس‌ها خارج شده بود، توسط عواملی چون رضا پالانی عملی کردند. روسیه، گرفتار فروپاشی و انقلاب کمونیستی و از صحنه سیاسی و نظامی ایران موقتا خارج شد. یعنی حدود ۴۰ سال پس از تشکیل سپاه قزاق به‌دست روس‌ها، در اولین فرصت، انگلیسی‌ها با همین سپاه، سلطنت قاجار را به پهلوی تبدیل کردند. 

رضا پهلوی در دوره مظفرالدین شاه قاجار، بیست ساله بوده است. اکثر قزاق‌ها، زورگو و منفور مردم بودند. هر جا می‌رفتند، اموال مردم را می‌خوردند و می‌شکستند و شرارت می‌کردند و صورت حساب نمی‌پرداختند.

رضاپهلوی در جوانی از این قبیل شرارت‌ها و تجاوزات یا شرب خمر و بدمستی و باج‌گیری و قمار بازی و این قبیل لات بازی‌ها  زیاد داشته، این تیپ شوشکه‌کش ها، شرور و لات منش جلوی مردم بیچاره بودند و نزد فرماندهان روس خود، ذلیل بودند. رضا پهلوی برای گرفتن درجه در سپاه قزاق و بدست آوردن دل افسرها، هر کاری می‌کرده است.

هویت رضا پهلوی همیشه به نوع سلاح سازمانی‌اش بود. شخصیتی نداشت، عاملی فرمانبر و المامورمعذور که شهرتش همان «رضا شصت تیر» و بعدها «رضا ماکسیم» بوده است. درواقع، همیشه در حکم یک شماره سلاح بوده است.

رضا پهلوی  در زمان نهضت مشروطه، چاکری می‌کرد، مردم را می‌زد و مزد و درجه و اضافه حقوق می‌گرفت و وضعش که بهتر می‌شد هرچند وقت، یک زن تازه می‌گرفت. اولین ازدواجش در این دوره بوده است.

غیر از روابط پنهان با بعضی زنان که گاه سال‌ها بعد فرزندی محصول این روابط پیدا شده که ادعا می‌کردند بچه او هستند. او پنج ازدواج علنی داشته است.در شغل نظامی‌گری‌اش هم، ایشان حکم یکی از چماق‌های دربار قاجار را داشت که زمانی تحت امر افسران روس، مشغول تعقیب و سرکوبی مشروطه‌خواهان بود و بعدها هم آلت فعل انگلیسی‌ها در سرکوب ملتش در دوران محمدعلی شاه و قلع و قمع مشروطه‌خواهان. رضا پهلوی درخدمت ارتشی بود که سر شورشیان را از بدنشان جدا می‌کردند و در توبره به تهران می‌فرستادند. هر جا خبری از کشتار آزادی‌خواهان بود، سروکله‌ رضا پهلوی پیدا بود.

رضا پهلوی ابتدا سال‌ها برای دربار و روسیه، هموطنانش را می‌کشت سپس سال‌ها در خدمت انگلیسی‌ها کشتار کرد تا ایران را به کنترل کامل آنها درآورد.

رضا پالانی دوران خردسالی را در فقر گذراند. او از ۱۲ سالگی به ارتش پیوست. در ۲۵ دی ۱۲۹۹، او از سوی ژنرال انگلیسی ادموند آیرونساید به‌عنوان فرمانده قوای قزاق منصوب شد. و دو ماه بعد، در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی او، تهران را تصرف کردند. 

رضا پالانی ٥ همسر و ۱۱ فرزند داشت. فرزندان و نوه‌های وی به همراه همسرانشان در دهه ۵۰ خانواده‌ای با حدود ۲۵ عضو بزرگ‌سال را تشکیل دادند که ثروتمندترین خانواده ایران محسوب می‌شد. رضا پالانی پس از کودتا و خود را به پادشاهی منصوب کردن و به عضب املاک مردم  به یکی از بزرگترین مالکان ایران خود را ارتقا داد. 

سازمان املاک و مستغلات پهلوی. یک و نیم میلیون هکتار زمینی که رضا پالانی به قیمت ناچیز و به‌زور تصاحب کرده بود پس از عزل وی و در اوایل سلطنت محمدرضا برای فرونشاندن خشم مردم و نمایندگان به دولت وقت واگذار شد. شد.

مردم ایران بەجای این همە منشورگرای، چپکرای، کارگرگرای، مشوطەگرای، سلطنت گرای، مجاهدگرای، کوردستان گرای، و بلوچ گرای، بە بیداری قوم فارس بپردازند کە از خواب ٩٨٢ سالە بیدار بشوند. مردم ایران در تمام شهرهای ایران بایستی حاکمیت خود را بدست بگیرند و در هیچ شهر و روستای اجازە ندهند ترکها کە خود را آذری مینامند، درهیچ مسولیتی حتی یک ادارە هم کار کنند. ترکها و تمام کسانی کە در هزار سال گذشتە از نژاد ترک بودەاند، برای هزار سال آیندە فقط حق شهروندی داشتە باشند و از تمام مسولیتهای اداری و حکومتی و مجلسی و سیاسی، محرم بمانند، آنوقت تمام مردم ایران میتوانند در آرامش و اتحاد زیریک حکومت دمکراتیک شورای کارگری زندگی کنند.