کتێبی بیرەوەرییەکانی کاپیتان موحەمەد مەولودییان بە دەنگ گوێی لێبگرە (کوردبوون)


بهروز سورن: در اعماق چه می گذرد؟ - بخش دوم

Tuesday, 20/12/2016, 17:46


مناسبات سیاسی و اقتصادی کنونی میان جمهوری اسلامی با دولت های دیگر بشکلی است که پیش از انعقاد قرار دادهای کلان شروطی نیز مطرح و درخواست می کند. از جمله این شروط فشار به اپوزیسیون در آن مکان, اخذ اطلاعات پلیس محلی از مخالفان و همچنین ایجاد سهولت در استخدام نزدیکان سفارت و عوامل رژیم در نهادهای مختلف رسمی در آن کشور و .... است و به تعبیری سهمیه می طلبند. خوش بینی ساده لوحانه  است چنانچه تصور کنیم که اطلاعات مربوط به پناهندگان سیاسی در این کشور نزد وزارت داخله آن محرمانه مانده است. هم از اینرو ایرانیان ساکن و مرتبط اطلاعاتی با پلیس اتریش که به جمع آوری اطلاعات و انتقال آن مشغولند و ( خیر ) آنرا می برند, غیر مستقیم در خدمت اطلاعات و سفارت جمهوری اسلامی هستند.

بخش اول را اینجا بخوانید

 *****

طبقه بندی اولیه جاسوسان بطور کلی به دو شکل بوده است. یک دسته که فرستاده میشوند تا در یک نهاد , ارگان یا سازمان و

محفل دیگر نفوذ کنند, اطلاعات جذب کنند, عملیات جنایی بانجام رسانند و ...  تیره دیگر افرادی که در آن نهاد یا ارگان و سازمان و محفل حضور رسمی دارند و بهمین دلیل میتوانند به اطلاعات بسیاری دست یابند و آنرا انتقال دهند.

واقعه ترور قاسملو در قلب شهر وین و رفتار پلیس و سرویس اطلاعاتی اتریش در آن مرحله زمانی نشاندهنده جایگاه این کشور در برابر حقوق بشر و قراردادها و تعهدات بین المللی در قبال معاهده های پناهندگی است. اتریش یکی از کشورهائی است که ارتباطات مالی و اقتصادی بزرگی با جمهوری اسلامی داشته است. سفر خاتمی و انعقاد قراردادهای میلیاردی که در زمان ریاست جمهوری اش به این کشور صورت گرفت از جمله این مناسبات است.

مناسبات سیاسی و اقتصادی کنونی میان جمهوری اسلامی با دولت های دیگر بشکلی است که پیش از انعقاد قرار دادهای کلان شروطی نیز مطرح و درخواست می کند. از جمله این شروط فشار به اپوزیسیون در آن مکان, اخذ اطلاعات پلیس محلی از مخالفان و همچنین ایجاد سهولت در استخدام نزدیکان سفارت و عوامل رژیم در نهادهای مختلف رسمی در آن کشور و .... است و به تعبیری سهمیه می طلبند. خوش بینی ساده لوحانه  است چنانچه تصور کنیم که اطلاعات مربوط به پناهندگان سیاسی در این کشور نزد وزارت داخله آن محرمانه مانده است. هم از اینرو ایرانیان ساکن و مرتبط اطلاعاتی با پلیس اتریش که به جمع آوری اطلاعات و انتقال آن مشغولند و ( خیر ) آنرا می برند, غیر مستقیم در خدمت اطلاعات و سفارت جمهوری اسلامی هستند.

برای دول مربوطه چرخش اقتصادی کشورشان و حفظ  تعادل خود بعنوان حکومتگر و بقای مناسبات حاکم موجود مهمترین موضوع حیاتی است و براحتی به آن شروط تن میدهند. همکاری دولت اتریش در این زمینه با جمهوری اسلامی نمونه است. همگان بیاد دارند که در تا ریخ سیزدهم جولای سال 1989 عبدالرحمن قاسملو بهمراه عبداله قادری و فاضل رسول در شهر وین ترور شدند. 

عکس:

تروریست ها مزدوران جمهوری اسلامی بودند که در پوشش دیپلمات و بظاهر برای  رایزنی با او ( حزب دمکرات کردستان ) جهت یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای کردستان آمده بودند. این جلسه سومین نشست قاسملو با نمایندگان جمهوری اسلامی بوده گفته شده است که تیم رایزنی و تیم ترور تفاوت داشته اند اما اظهرال من الشمس است که همه آنها مزدور رژیم و عوامل ترور بوده اند. بخشی از آنها پس از انجام این جنایت به سفارت رژیم در این شهر که در نزدیکی محل ترور نیز هست رفته و توسط این سفارت به ایران پرواز می کنند.

عبدالرحمن قاسملو

 پتر پیلز نماینده حزب سبز ها در پارلمان اتریش پس از 25 سال گزارشی به جراید و پارلمان این کشور ارائه داد و همچنین یادآور شد که یکی از این تروریست ها با اسکورت و حمایت پلیس این کشور تا فرودگاه شهر وین بدرقه شده است. او محمود احمدی نژاد ( مشاور استاندار کردستان ) رامسئول احتمالی این ترور معرفی میکند که مدت کوتاهی پیش از آن در محل سفارت جمهوری اسلامی در شهر وین با تعدادی از مزدوران سفارت جلسه ای برگزار کرده است.

جهت پیشبرد این جنایت هولناک در قلب شهر وین, سفارت جمهوری اسلامی دولت اتریش را تهدید میکند که چنانچه عوامل ترور ( دیپلمات ها ) در اتریش در مقابل دادگاه قرار گیرند برای اتریشی های ساکن ایران میتواند خطرناک باشد. از این تهدید وزارت امور خارجه کشور اتریش  وتوماس کلستیل که بعد ها رئیس جمهور این کشور شد, آگاهی کامل داشته اند و یکی از آنها  اریش ماکسیمیلیان اشمید در گفتگوئی تلویزیونی که حدود دو سال بعد پس از بازنشستگی اش صورت گرفت به این موضوع اقرار کرده است.

بعد ها نیز علنی شد که پیگردعاملین این جنایت متوقف میشود. همچنین  قرار گذاشته شده بود که روز قبل از ترور مراقبت و کنترل سفارت جمهوری اسلامی از سوی نیروی انتظامی و اطلاعاتی اتریش باید کم شود. تهدید دیگری که سفارت جمهوری اسلامی به آن اقدام کرد افشای نقش کشور اتریش در جنگ هشت ساله بود که علیرغم اظهار بیطرفی اما به هر دو سوی این جنگ خانمانسوز تسلیحات می فروخته است نکته ای که برخی از قراردادهای بین المللی این کشور را میتوانست مورد سوال قرار دهد.

پتر پیلز

بخشی از دومین نامه ی سردار اخراجی سپاه به محمد نوریزاد

صحرارودی یا همان محمد جوادی به محض ورود به اتریش با برخورداری از حکم ویژه ازعلی اکبر ولایتی کوشید تا ملاقات با قاسملو را به شکل انفرادی ودر ویلایی در حومه وین شکل دهد اما قاسملواین پیشنهاد را نپذیرفت و مکان ملاقات را درآپارتمان دفترکار خود و با حضور دستیارانش تعیین کرد.با این پیشنهاد طرح ترور ریخته شد. وی به همراه نفر دوم با نام بزرگیان و نفر سوم با نام شاه مهری در بعد ازظهر ۲۳ تیر ۶۸ (۱۳ژوئیه ۱۹۸۹)با خودرو تشریفات سفارت و لباس فرم وزارت خارجه وارد دفتر قاسملو شدند. راننده پس از ورود آنان با خودرو به سفارت بازگشت. این در حالی بود که هر سه دیپلمات یک کلت ۶۵/۷ میلیمتری را ماهرانه در گودی ستون فقرات خود جا سازی کرده بودند.صحرارودی خواستار آن بود تا گفتگو با قاسملو توسط خود وهمکارانش خصوصی و بدون حضور همکاران قاسملوباشد .

وی به قاسملو می گوید حامل دیدگاههایی طبقه بندی شده است روی صحبت خصوصی و دونفره اصرار می ورزد. در نهایت قاسملو می پذیرد تا صرفا با صحرارودی در اتاق دیگری ملاقات خصوصی داشته باشدو دو دیپلمات در کنار دستیاران قاسملو منتظر بمانند.مستقیم از خود جوادی شنیدم که گفت: “هر دو به اتاق دیگری رفتیم. گفتگوها کوتاه بود. کاررا به جاهای باریک کشاندم. جوری که صحبت کوتاه ما به سرعت به مشاجره لفظی کشیده شد. من(صحرا رودی) بلافاصله دست به کمر بردم وکلتم را بیرون کشیدم وشلیک کردم. بدبختانه گلوله ام کاراورا نساخت وبه مغز او نخورد. زخمی اش کرد و به زمینش انداخت. هول شدم. گلوله های بعدی را نتوانستم درست شلیک کنم. قاسملوهم کلت داشت. حالا نوبت او بود که اولین ودومین گلوله را به زیر بغل وناحیه گردن من شلیک کند. بالاخره یکی از گلوله های من به مغز قاسملو خورد وکارش را ساخت.”همزمان در سالن انتظار دو دیپلمات ایرانی نیزدر اقدامی مشابه به سوی دستیاران قاسملو شلیک می کنند.

در این در گیری “شاه مهری” هم گلوله می خورد ودستیاران قاسملو نیز غرق خون به زمین می افتند. “بزرگیان” وحشت زده وارد اتاق قاسملو می شود ومی بیند قاسملو وصحرارودی هر دو کشته شده اند. دست شاه مهری را می گیرد و از آپارتمان خارج می شود. هنوز چند صد متری از محل نگریخته اند که صدای آژیر پلیس به گوش می رسد. بزرگیان، دست شاه مهری را رها می کند وخود را به خانه امن می رساند.اماروایت دیگری می گوید:همزمان با مشاجره لفظی میان صحرارودی و قاسملو، که خودش یکجور سیگنال برای شروع درگیری بوده، بزرگیان وشاه مهری ابتدا دستیاران قاسملو را ترور می کنند. شاه مهری با گلوله قاسملو مجروح می شودوصحرارودی قاسملو را ترور می کنندوبزرگیان با دستپاچگی وبه اشتباه ه صحرارودی را هدف قرار می دهد وبه همراه شاه مهری با هراس وعجله آپارتمان را ترک می کند.

وابسته اطلاعاتی ایران در سفارت درحالی که عادی جلوه می داده با رعایت سکوت رادیویی ،مضطرابانه از طریق واسطه ها پیگیر عملیات بوده اما اولین خبرها حکایت از کشته شدن صحرارودی ومفقود شدن شاه مهری می داده اند. گزارش واقعه عصر آن روز با کد رمز به دست منوچهر متکی می رسد. ساعاتی بعد یکی از شبکه های تلویزیونی اتریش خبرو گزارشی ازتیراندازی وترور درآپارتمان قاسملو را که توسط همسایگان به اطلاع پلیس رسیده بود را پخش می کند که در آن گزارش، تصویری از صحرارودی بی هوش در بیمارستانهای اتریش نیز دیده می شود.

اتاق فکردر ایران قبل از هر واکنشی، خبری را از سوی وزارت خارجه دراخبارشب شبکه یک ایران با این فحوا که مذاکرات مهمی فیمابین دیپلماتهای ایرانی و عبدالرحمن قاسملو با هدف حل وفصل اختلافات در جریان بوده است که سازمان مجاهدین (منافقین) که از این توافق نا خشنود بوده اند با حمله مسلحانه به دفتر قاسملو وی وهمکاران و دیپلماتهای ایرانی را ترور کرده اندو وزارت خارجه حفظ جان دیپلماتهای خود را از دولت اتریش می خواهد.در همان ساعات اولیه شاه مهری مجروح نیزتوسط پلیس اتریش بازداشت وهویت دیپلماتیکش بر ملا می شود.فردای آن روز هیاتی از وزارت خارجه ایران راهی اتریش می شود وعلاوه بر پیگیری وضعیت دیپلماتهای مجروح ایرانی، با کورت والدهایم صدراعظم وقت اتریش ملاقات وخواستار انتقال سریع دیپلماتهای مجروح برای مداوا به تهران می شود.

یازده روز بعد صحرارودی وشاه مهری با برانکارد ازبیمارستان به هواپیمای ایران ایر منتقل وبه ایران بازگشته ودر اتاقی اختصاصی در بیمارستان بقیه الله سپاه بستری می شوند.مداوای آنان حدود دوماه به درازا کشیده می شود.گرچه دادستانی اتریش در پی شکایت بیوه قاسملو کیفرخواستی را برای استرداد این دو دیپلمات صادر می کند اما روابط پر سود فیمابین ایران واتریش وبخصوص شخص کورت والد هایم که پیش تر نیز در مقام دبیرکل سازمان ملل رسوایی های مالی داشته تا کنون مانع از استرداد وصدور حکم شده واین پرونده همچنان درحالت تعلیق قرار دارد.چند ماه بعد محمد صحرارودی با حکم رهبری با درجه سرتیپی ونام جدید شششش”محمد جعفری” به ریاست اداره اطلاعات سپاه که به موازات نیروی قدس از یک سو مرتبط با اداره وابستگان نظامی ستاد کل واز دیگر سوی مسئول گردآوری اخباروبولتن سازی برای فرمانده کل سپاه ورؤسای ادارات بود گزیده می شود.کاظمی قمی- سفیر سابق ایران در عراق- یکی از معاونین وی بوده است.)

اینجا

هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران شامل محمد جعفری صحرارودی (رئيس امور كردها در وزارت اطلاعات)، مصطفی آجودی (استاندار کردستان) و امیر منصور بزرگیان از نیروهای ویژه سپاه پاسداران

صحرارودی

مافیای حکومت اسلامی در این واقعه سیاسی جنائی نهایت پلیدی و زشت خویی خود را نشان میدهد و از تمامی ترفندها برای ترور قاسملو و همراهانش بهره جسته و از قدرت و نفوذ خود برای پاک کردن رد و رهایی عواملش بهره می برد. پرونده این جنایت همچنان باز است اگر چه دولت اتریش آنرا در کشوی بایگانی های خود پنهان کرده است. پلیس اتریش در روز31 تیر ماه 1368  صحرارودی را تا پای هواپیما بدرقه کرده واو را روانه تهران ساخت. تصور می شود که بزرگیان در تاریخ نهم آذر 1368  اتریش را ترک کرده باشد. ( مرکز اسناد - 31 )

ناگفته نماند که افشاگری ها و تلاش های پتر پیلز نماینده حزب سبز ها در پارلمان نیز نتوانسته است تاثیر ملموسی بر سیاست اتخاذ شده دولت اتریش بگذارد و کماکان ملزومات اقتصادی و سیاسی سوالات و ناگفته های بسیاری از چگونگی این جنایت و تدارکات آن باقی گذاشته است. گفتنی است که این مقوله مناسبات حسنه سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی دو رژیم را در کشور اتریش گویاست و اتریش سیاستی همگانی بر این مصداق با سایر کشورها نیز دارد. رهبران دولت وقت اتریش سرزمینی که شهره آزادی های فردی و دمکراسی و پایبندی به مفاد حقوق بشر است چون به خلوت و سکوت میروند آن کار دیگر می کنند.

روزنامه نگار معروف اتریشی وزارت داخله و سازمان اطلاعاتی اتریش را تنها نهادهای بی آزاری میداند که دهها واقعه بزرگ پیش روی آنها انجام می پذیرد و ماموران اطلاعاتی و جاسوسی بین المللی از جلوی آنها رژه میروند اما آن ها در کشورشان روی برمی گردانند تا نبینند و هیچگونه واکنشی نیز انجام نمی دهند و علاقه ای نیز برای درگیرشدن در این زمینه بخود نشان نمی دهند.

مورد کشور انریش تنها یک نمونه و استثناء نیست. بهرام رحمانی نیز در نوشتاری مستند این موضوع را در سوئد به چالش کشیده است. 

( اینجا )

تلویزیون سوئد، پنج­شنبه شب 19 سپتامبر سال 2002، فیلمی مستندی را تحت عنوان «کماندوهای مرگ»، به‌نمایش گذاشت. این فیلم توسط خبرنگار سوئدی «اوسکار هدین» تهیه شده بود که نشان می­داد، دولت و پلیس مخفی سوئد، از تروریست­های اعزامی جمهوری اسلامی به این کشور آگاه بودند، اما هیچ اقدام پیش­گیرنده انجام ندادند. 

در این فیلم مستند، نشان داده می­شود که دولت و پلیس امنیتی سوئد، از فعالیت­های جاسوسی و تروریستی جمهوری اسلامی در سوئد، مطلع بودند، اما مصلحت اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک بر این بوده است که چشم خود را بر این واقعیت ببندند و جان و زندگی بسیاری از فعالین سیاسی مقیم سوئد را به خطر بیاندازند.

گفته می شود که در اتریش جاسوسی ممنوع نیست و تنها زمانی مجازات دارد که علیه منافع ملی این کشور باشد. بدین ترتیب جمهوری اسلامی با علم به این موضوع نهایت استفاده برای شناسائی, ترور و جاسوسی علیه پناهندگان سیاسی, فعالین سیاسی و مهاجرین ایرانی را انجام میدهد.

( بهشت جاسوسان )

بهروز سورن

17.12.2016

[email protected]

شرح تصاویر:

تصور نخست: قاسملو و تصویر محل جنایت

تصویر دوم: انتقال اجساد کشته شدگان

تصویر سوم: پتر پیلز نماینده سبزها در پارلمان که سالها پیگیر حقیقت بود

نصویر چهارم: صحرارودی

اداماه دارد ..


نووسەرەکان خۆیان بەرپرسیارێتی وتارەکانی خۆیان هەڵدەگرن، نەک کوردستانپۆست






کۆمێنت بنووسە