زندهباد سبزیپلو با ماهی!
Thursday, 07/04/2016, 20:11
روز اول عید نوروز امسال در جستجوی بهترین سبزیپلو با ماهی بودم. نه مقالهای را خواندم و نه خبری و نه پیامی نوروزی را میخواستم بشنوم و نه کسی توانست من را از هدفم که همانا رسیدن به سبزیپلو با ماهی نوروزی بود، گمراه کند. باکسانی که در جمعشان میهمان بودم به میهمانی دیگری دعوت شدیم و من به اولین آرزوی نوروزی خود رسیدم. سبزیپلو با ماهی در جمعی خانوادگی، کوچکتر از جمعیتی که نذری خوران دارند و بزرگتر از جمع معمولی و خانوادگی ایرانیان. آنچنان سبزیپلو با ماهی در آن جمع به من مزه کرده بود که بر خود میبالیدم که به اولین هدفم در سال نو رسیدهام. شوق نوروزی و زیبای طبیعت در اوایل بهار، مهربانی و صمیمیت ایرانیان را بعد از سالها دوباره در خود احساس کردم. با بهار امسال دوباره حس زندهبودن و شادی را در خود کشف کردم. همان احساساتی که بیش از سیوهفت سال هست که در زندان بیخدایان الله پرست یا شکنجه میشوند و یا اعدام و سنگ سار شدهاند. سبزیپلو با ماهی امسال این نوید را به من داد که الله هم از دین خود برگشته و دیگر الله بر خدا بودن خود باوری ندارد. کمتر مسلمانی را میتوان یافت که اعتقادی به بهبود در جمهوری اسلامی داشته باشد و آینده ایران را با موجودیت جمهوری اسلامی بتواند در تصور خود بگنجاند. آنانی که هنوز به جمهوری اسلامی اعتقادی دارند بهتر است که خود را از شیوه زندگی بهصورت اسلامی (عربی) برهانند و کمی بیشتر به آدابورسوم ایرانی بپردازند تا همزبان شویم و بگوییم: «زندهباد سبزیپلو با ماهی!»
هنوز هیاهوی نوروزی به پایان نرسیده، در جمع دیگری بهمانند همیشه بحثهای سیاسی آغاز شد. بیشتر شنونده بودم تا بحث کننده. تحلیلگران جوان و ایراندوست را بیشتر از همیشه موردتوجه خود قراردادم تا اینکه جوانی دانشجو مرا مورد خطاب قرارداد و پرسید که آیا «جمهوری اسلامی» را میتوان بهنوعی جدیدی از امپریالیسم یا کاپیتالیسم دانست؟ و نتیجه «قرارداد برجام» چه خواهد شد؟ قبل از پاسخ من دیگران پاسخهای خود را بهگونهای طنزآمیز به آن جوان دادند تا اینکه سکوت در جمع دوباره برقرار شد. نگاه آن جوان هنوز بر روی من بود تا پاسخم را بشنود. آهسته به او گفتم: «پرسشی که پاسخش را خود میدانید پرسش نیست ولی من دیدگاه خود را بیان خواهم کرد.»
به او گفتم که اول پاسخ پرسش دوم را میدهم. به نظر من قرارداد برجام همان «کاپیتولاسیون هستهای» هست، زیرا چندین سال رادیو و تلویزیون و رسانههای دولتی و غیردولتی شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» را به خورد مردم دادند و در پایان دیدیم که انرژی هستهای حق مردم هست ولی حق جمهوری اسلامی نیست! پانصد میلیارد دلار از سرمایههای ایران را جمهوری اسلامی به شرق و غرب داد و در عوض چه گرفت؟ پنج میلیون دلار! ضرری صددرصدی برای مردم ایران که خامنهای باید پاسخگوی آن باشد ولی نیست، زیرا ایشان مرد سیاست نیست، مرد میدان مبارزه نیست و بهطورکلی عقلم سلیمی دارا نیست، تنها چیزی که خامنهای داراست، دستگاهی سرکوبگر هست و دیگر هیچ! حتی به نظر من خامنهای نه مسلمان هست و نه شخصی مؤمن و خداپرست وگرنه تاکنون دلیرانه کنارهگیری کرده بود. تاریخ ثابت کرده که دیکتاتورها افرادی هستند که کمبود شخصیت دارند و خامنهای هم یکی از همین افراد است!
بحث آنچنان در آن جمع داغ شده بود که دیگرکسی نمیتوانست جلوی احساسات شخصی خود را بگیرد. زمان خداحافظی جوان دانشجو به دنبال پاسخ سؤال اول خود دوباره پرسشش را تکرار کرد. کوتاه و مختصر به او گفتم اسلام زیربنایش را محمد با کاپیتالیسم ساخته و امروز میبینیم که هر فرقه کوچکی از اسلام خود را برابر با امپریالیسمی برمیشمارد. اگر سرمایههای زیرزمینی ایران نمیبود چگونه سران جمهوری اسلامی میتوانستند دزدیهای میلیاردی بکنند و با کمک اروپا و امریکا پانصد میلیارد دلار سرمایههای ایران را سر به نیست کنند! دزدی و غارتگری سُنت اسلام است. کاپیتالیسم خاورمیانهای از اسلام سرچشمه گرفته و این را تازه آمریکائیان فهمیدهاند که چگونه با دین و مذهب مردم، سرمایه تولید کنند.
مابقی نوروز را بهتر است که جشن بگیریم و با عمامه به سران بیدین و بیمذهب کاری نداشته باشیم، زیرا آنان هم زمانی انسان بودهاند ولی با پوشیدن عبا و عمامه «توبه» کردهاند که دیگر «انسان» نباشند. ما هم آنان را به همانگونه که هستند و میخواهند باشند باید ارزیابی و ارج به نهیم. دزد، غارتگر، عاری از عقل سلیم و آیندهنگری!
چه خوب که لذتی که ما ایرانیان از سبزیپلو با ماهی میبریم هنوز زیر زبانهاست. به همین دلیل باید دوباره گفت «زندهباد سبزیپلو با ماهی»
عید نوروز بر همگان مبارک باد.
نووسەرەکان خۆیان بەرپرسیارێتی وتارەکانی خۆیان هەڵدەگرن، نەک کوردستانپۆست