قطب بندی و صف آرائیهای ابر قدرتهای جهانی و متحدینشان زیر نام و چتر مبارزه با "داعش" در این یکی دو هفته اخیر شدت و شتاب بی سابقه ای نسبت به دو سال اخیر به خود گرفته است.

آمریکا و غرب به دنبال شکست استراتژی وسیاست جنگ افروزانه  خارجی خود در افغانستان ، لیبی و عراق و بیرون راندن سپاه آمریکا از عراق بعد از سرنگونی رژیم بعث به دنبال فرصتی بود که به این مناطق باز گشته و سیاستهای کثیف تداخل و تغییر خود را در منطقه خاورمیانه به اجرا بگذارد.

ناکارآمدی دولت عراق و اختلافات شوم قومی، مذهبی و طایفه ای تحت نام شیعه، سنی، کرد، ترکمن ، یزیدی و عرب از یک سو و از طرف دیگردخالت آشکار و پنهان  کشورهای متجاوز و کهنه پرست منطقه همچو ایران ، ترکیه، عربستان سعودی و دولتهای اسلامی حاشیه خلیج و دخالتهای پنهان و گاه  آشکار آمریکا و کشورهای اروپایی و کمک مالی و لوجستیکی آنها به وابستگان خود در درون دولت عراق ،همگی دست به دست هم داده و باعث بی ثباتی و جنگهای قومی و مذهبی در عراق و افت ساختار اقتصادی و شیرازه مدنی در آنجا شدند. بطوریکه عراق بعد از سرنگونی صدام حسین و حزب بعث تا کنون نتوانسته صاحب یک دولت متعادل و ارتشی قدرتمند و یکدست باشد.

به جای ارتشی منظم که بتواند در چارچوب یک قانون سکولار از مردم و مرزهای خود دفاع کند ، میلیشای شیعه، سنی و کرد جای آنرا گرفت. هر حزب و آخوند و عمامه به سری به تشکیل میلیشای و دسته های مافوق مافیای و مسلح همت گذاشت . و این دار و دسته های مافیایی بدون هیچ ابایی به کشت و کشتار و تجاوز به جان و مال و زندگی مردم غیره مذهبی و غیره قومی خود پرداختند.

این اوضاع  نابسامان و در هم و بر هم و فقدان دولتی سکولار و ارتشی منظم و مردمی در عراق و فقدان احزاب چپ و رادیکال زمینه بازگشت آمریکا و متحدینش را از یکطرف و از طرف دیگر پای دارودسته های مرتجع و فاشیست و واپسگرای اسلامی را در عراق باز گشود.

در این میان آمریکا فرصت را غنیمت شمرده ، گرچه در اول محتاطانه اما با برنامه از این هرج و مرج در عراق و سوریه استقبال نمود و زیر پوشش آموزش گروهای ارتشی به فرستادن دستجات کماندو ، مخابراتی و نظامی به عراق همت گذاشت. در سوریه هم به کمک و تاسیس و تقویت گروهای مرتجع اسلامی همچو " داعش"، جبهه النصره همان "شاخه القاعده" در سوریه و سپاه آزاد را راه اندازی نمود و آنها را بجان مردم بی گناه سوریه و عراق انداخت.

دیری نپایید که آمریکا و هم پیمانانش مثل قطر، سعودیه و ترکیه کاملا و از همه جوانب "داعش' را کمک و پشتیبانی کردند و  آنرا به صف اول یورش به جان و مال و زندگی مردم بی گناه سوریه و عراق راندند و به قدرتی بدل کردند که بتواند با توسل به وحشیگری، سربریدن و قتل و عام های دسته جمعی و ارعاب و وحشت و ویرانی شهرها و ده هکده ها از یکطرف جوابگوی سرنگونی بشار اسد ،راندن ایران، روسیه و دارودسته های حزب الله لبنان و سپاه قدس ایران  از خاک سوریه شود و از طرف دیگر عراق را هم  وادار به درخواست کمک نظامی آمریکا و متحدینش کند و از این کانال برنامه شوم و جنگ افروزانه و تقسیم خاورمیانه و ژئوپلیتیک آن را به انجام برساند و انرژی و اقتصاد منطقه را تحت کنترل ، و جهان یک قطبی خود را تثبیت نماید.

اما این معادلات و نقشه کشی با دخالت مستقیم روسیه در سوریه تا اندازه ای به هم خورد. روسیه در ک کرده بود که آمریکا و غرب با کودتا در اوکراین و روی کار آوردن دولت طرفدار غرب در اوکراین از یکسو و زیر پوشش مبارزه با داعش از سوی دیگر دارند سوریه و عراق را هم که از متحدین قدیمیش است از چنگش بیرون میآورند و روسیه را کاملا در انزوا و تنگنای اقتصادی و سیاسی و منطقه ای قرار میدهند.

این بود که روسیه بعد از یک سال و چند ماه انتظار و تحلیل عملکردهای آمریکا و غرب در منطقه سرانجام به این نتیجه رسید که بیشتر از این چشم براه بودن "حکایت کلاغ و روبا" را تجربه خواهد کرد که بی موقع دهان را باز کردن باعث از دست دادن لقمه های جربش و بیشتر از این چشم بستن باعث هر چه بیشتر افت اتوریته منطقه ای و انزوای جهانیش می شود.

با ورود و دخالت مستقیم و نظامی روسیه ، ارتش باقیمانده بشار اسد همراه با سپاه قدس ایران و حزب الله لبنان توانستند بخشهای کوچکی را از "داعش" پس بگیرند و در مناطقی به پیش روی ادامه دهند.

این مسئله خشم آمریکا و متحدین و ترکیه را که در جستجوی منافع خاص خود در سوریه هستند بر انگیخت و به محکوم کردن بمبارانها ی روسیه پرداختند و آنرا غیر قابل قبول خواندند. گویا روسیه داعش را هدف نمیگیرد بلکه اپوزسیون سوریه را بیشتر بمباران میکند. اما از دیدگاه روسیه تمام اپوزسیون سوری هیچ فرقی با داعش ندارند و همگی آنها اسلامیون تندرو و غیر قابل اعتمادی هستند. ولی اکنون تحت فشار آمریکا و غرب روسیه پذیرفته که اپوزسیون بنام میانه رو را بمباران نکند.

اما قضیه به اینجا ختم نمیشود، اهداف و استراتژی دو قطب و بلوک جهانی و معادلات سیاسی آنها بر سر تقسیم جهان و خاورمیانه کاملا متفاوت و ضد همدیگر است. سیاست جنگ افروزانه خارجی آمریکا در صدد بازبینی و تقسیم جهان و خاورمیانه و هر بیشتر تسلط امیریالیستی خود بر این کره خاکی و بهره کشی هر چه بیشتر از مردم و ممالک دنیا و طرد و منزوی کردن بیشتر رقیب دیرینه اش روسیه و اکنون چین و هندستان را هم میتوان به آن اضافه نمود. از طرفی هم بلوک و قطب روسیه که در صحنه جهانی از موقعیت و هژمونی و اقتصادی ضعیفتری نسبت به حریف خود برخوردارند در صدد نگه داشتن وضعیت فعلی خویش هستند. اما این مسئله برای ابر قدرت و جنگ افروز آمریکا و متحدینش نه قابل قبول است و نه کافی. به همین خاطر و اگر روسیه دست از مخالفت کنونیش بر ندارد و تن به سازشی نابرابر ندهد ،احتمال  وقوع آتش جنگی همه گیر در منطقه دور از ذهن نیست.

و برای اثبات این ادعا میتوان به چندین نمونه روشن که در همین یکی ، دو هفته گذشته روی داده اشاره نمود که همگی بیانگر آمادگی دولت آمریکا و متحدینش برای رویا روی با هر سر کشی روسیه و متحدینش می باشد.

سرنگون کردن هواپیمای جنگی سوخو 24 روسیه در خاک سوریه توسط هوپیماهای جنگنده ترکیا و عکس العمل نشان دادن تند روسیه و فاش کردن روابط حسنه دولت ترکیه و خانواده و نزدیکان اردوغان با داعش و خرید نفت زیر تسلط "داعش" در سوریه و عراق و صادر آن به کشورهای اروپایی . دعوت بعمل آوردن مونته گرو به عضویت در ناتو که تا کنون جز قلمرو روسیه بوده. کمکهای کلان مالی، تسلیحاتی و آموزشی آمریکا و متحدین اروپایش به اوکراین . فرستادن کشتی های غول پیکر و هواپیمابرجنگی فرانسه و آلمان به دریای مدیترانه و آبهای سوریه،  وارد شدن رسمی بریتانیا در جنگ و بمباران مناطقی در سوریه. تقویت پایگاه موشکی و نظامی ناتو و آمریکا در ترکیه . گرفتن کنفرانس بنام اپوزسیون سوری " همپاله گیهای داعش" توسط عربستان سعودی و کمک  همه جانبه به آنها . تجاوز نظامی و ورود ارتش ترکیه بدون هیچ گونه مجوز رسمی و قانونی و به همکاری حزب دمکرات کردستان عراق "پارتی" به خاک عراق و تاسیس پایگاه نظامی در چند کیلومتری شهر بزرگ موصل. نمایش بزرگترین و تازه ترین کشتی جنگی با وزن 150 تن توسط آمریکا. برای اولین بار بمباران دو پایگاه نظامی بشار اسد که زیر نظر روسیه می باشد از جمله حوادثی است که بلوک غرب به سرپرستی آمریکا در این یکی دو هفته اخیر انجام داده است.  

از سوی دیگر روسیه هم به بهانه حفاظتی به تقویت نظامی خود در سوریه  پرداخته ، از جمله اسکان دادن موشکهای پیشرفته اس - 400 و فرستادن کشتیهای غول پیکر و ناوگان جنگی و ناوگان زیردریایی اتمی به ساحل سوریه در دریای مدیترانه.

عجله کردن روسیه در تحویل موشکهای ضد هوای پیشرفته اس -300 به متحد کنونیش ایران و محاصره همه جانبه اقتصادی ترکیا. دعوت و پیشنهاد روسیه برای جبهه ای بزرگ و متحد علیه داعش با نظارت سازمان ملل ، که قبول آن توسط آمریکا که در پی به کرسی نشاندن  سلطه اقتدارگرایانه و بازبینی در تقسیم جهانی و خاورمیانه است و داعش دروستکرده خود و بهانه ای برای این سرکشی هاست دور از منطق می باشد.

سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا این همه جنب و جوش و تدارک این همه سلاح سنگین و مخرب زمینی، هوایی و دریایی برای نابودی گروهی بنام "داعش" است؟ و آیا اصلا برای نابودی داعش احتیاج به این همه سلاح و ساز و برگ جنگی از طرف تمام ابر قدرتهای جهان و حامیانشان لازم است؟

جواب این سوالات نه است. زیرا داعش دست ساز خودشان و برای اهداف معینی است که قبلا طرح آن ریخته شده است و هننوز آمریکا به این اهداف دست نیافته و به هیمن خاطر وجود داعش از دیدگاه آمریکا ضروریست.  مسئله کوبانی در سوریه و شنگال در کردستان عراق دو نمونه زنده و بارزی است که بنا به خواست آمریکا و متحدین پیشروی و عقب نشینی داعش امکان پذیر است.

سه هفته پیش اوباما اظهار داشت که ما توانای آنرا داریم که در مدت چند روز داعش را در سوریه از بین ببریم، ولی نمیخواهیم که اشتباهات 2003 عراق دوباره شود. ولی خود سران آمریکا همچو جون کیری دیروز از ضرورت یورش زمینی در سوریه صحبت میکرد و تمام اعضای ناتو را تحت فشار گذاشته اند که باید حاضر به کمک نظامی باشند.

در کل باید اظهار داشت که جنگ در سوریه و عراق و یمن یک سر سوزن به کارگران و زحمتکشان این ممالک و زندگی و منافع آنها مربوط نیست و تمام قربانیان این جنگ کثیف و وحشیانه خود کارگران و زحمتکشانند. هفت میلیون آواره، سیصد هزار کشته ، صدها هزار مجروح و زخمی و ویرانهای غیره قابل شمارش خانه و کاشانه مردم ،تازه بخش کوچکی از این سناریوه سیاه است که دولتهای امپریالیستی جهان برای رسیدن به اهداف کثیفشان و انباشت سرمایه بیشتر به مردم فقیر و بی گناه این منطقه تحمیل کرده اند. با نابودی کامل داعش هم جنگ تمام نخواهد شد ، بلکه جانشینان داعش و صنعت گران و پروش دهنده گان داعش فراوانند. بقول اسکان لافونتاین سیاستمدار و وزیر دارایی قبلی آلمان  که آمریکا را بزرگترین تروریست جهان لقب داده، اگر تامین کننده گان اصلی تجهیزات نظامی و مالی داعش (آمریکا، ترکیه، عربستان سعودی و قطر) که خود امروزه ادعای مبارزه با داعش را میکنند دست از کمکهای نظامی و مالی داعش بردارند ، داعش دیگر امکان مبارزه را از دست میدهد و این را همه کارشناسان دنیا که در این راستا کار میکنند اثبات کرده اند.

تنها راه نجات و پیشگیری از وقوع یک جنگ بزرگ  و وحشیانه در مقیاس جهانی و جلوگیری از کشتن و آواره و بی خانمان شددن میلیونها انسان دیگر،  پیوستن به این بلوک و آن قطب دولتهای سرمایه دار جهان نیست ، بلکه در اتحاد و مبارزه و تظاهرات گسترده و میلیونی و ضد جنگ مردم، احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست و آزادیخواه و اومانیست جهان است و بس. شعار ضد جنگ و بسیج مردم حول آن امروزه ضرورت خود را کاملا نشان داده و یکی از وظایف هر انسان آزادیخواهی است.